“من چستر هستم و این افتخار را داشتم که دوست کریس باشم و همانند عضوی از خانوادهاش، اینجا حضور داشته باشم.” سپس، چستر به همراه بِرَد دلسون، گیتاریست گروه لینکین پارک، ترانهای را اجرا کردند.
چستر بنینگتون در اوایل هزاره جدید میلادی، با اولین آلبوم گروه لینکین پارک، یعنی “هایبرید تئوری” به محبوبیت رسید. موسیقی گاهاً تند و گاهاً آرام این گروه، به همراه رپ مایک شینودا و فریادهای غضبآلود چستر که در عین خشونت، باورپذیر، ظریف و برخواسته از رنجشهای وی بودند، به سرعت جای خود را میان هواداران موسیقی راک پیدا کرد و این آلبوم را در صدر فهرست پرفروشترینهای راک قرار داد.
کمتر از دو ماه پس از به خاک سپری کریس کرنل در خردادماه، خبر درگذشت چستر بنینگتون هواداران را شُکه کرد. بیست و نهم تیرماه، قرار بر این بود که، چستر همراه سایر اعضای گروه در مراسمی برای تبلیغ آلبوم جدیدشان حاضر شوند، اما وقتی یکی از اعضای گروه برای بردن چستر به مراسم، طبق قرار قبلی، به منزل او آمد، با جسم بیجان و حلقآویز شده او رو به رو شد. طبق گزارش پلیس، چستر خود را با کمربند، از درب اتاق خواب حلقآویز کرد. خودکشی چستر با خود کشی دوست عزیزش کریس کرنل، بیشباهت نبود، و چستر این کار را در روزی که مصادف با سالروز تولد کریس کرنل بوده است انجام داد، اما دوستان چستر، علت خودکشی او را، خوکشی کریس کرنل نمیدانند. چستر از مدتها قبل با مشکلاتی جدی در زندگی دست به گریبان بوده و مرگ کریس، مورد دیگری بود که در ناخواگاه وی جا گرفته بود.
در آن روز چستر تنها به منزل آمده بود و به خانواده و دوستان خود گفته بود که باید در منزل “کاری” انجام دهد. طبق گزارش پلیس در اتاق وی بطری نیمهخالی الکل پیدا شد.
چستر همواره در مورد افسردگی و اعتیادش به الکل صریح بود، اما حتی با این وجود، دوستان و خانواده او از خودکشی وی شُکه شدند. روز پس از مرگ کرنل، چستر در توییتی نوشته بود که احساس میکند خلاقتر شده و شش ترانه جدید نوشته است. همان روزها به یکی از دوستانش، رنه ماتا، گفته بود “ما باید باهم باشیم، کلی چیز هست که باید بخاطرش زندگی کنیم”.
خانواده چستر بنینگتون – تالیندا، همسر او و فرزندانشان
چستر بهانههای زیادی برای خوشحالی داشت؛ او پدر شش فرزند بود و خانوادهای شلوغ و پرنشاط داشت، آلبوم جدید لینکین پارک، One More Light پس از انتشار در اردیبهشت ماه، صدر فهرستها قرار گرفت، آهنگ Heavy محبوبیت فراوانی پیدا کرده بود، علاوه بر سفری که لنکین پارک پیش رو داشت، قرار بود چستر در شهریور ماه با گروهی که پیش از ملحق شدن به لینکین پارک با آنها کار میکرد، Grey Daze، کار مشترکی ارائه کند. شان داودل، درامر گروه Grey Daze که از سالهای نوجوانی دوست چستر بوده است، و آخرین بار دو روز پیش از درگذشت چستر با وی صحبت کرده بود، میگوید “چستر از همه دنیا خوشحالتر بود”. افرادی که چستر بنینگتون را از نزدیک میشناختند میگویند که او هرگز اجازه نمیداد مشکلاتش معرف شخصیت او باشند. او شادیهای کودکانهای داشت و به جُوکهای نه چندان مودبانه نیز علاقه داشت.
در سفر اروپایی لینکین پارک در خرداد و تیرماه گذشته، چستر بسیار سرحال به نظر میآمد. جیم دیگبوی، مدیر سفرهای گروه لینکین پارک، در این باره میگوید: “سرحالترین و سرزندهترین چستر را در این 15 سال دیدیم. بطور قطع در بهترین وضعیت فیزیکی بهسر میبرد.”
چند روز پیش از در گذشتش، چستر با رابرت دلیو، عضو گروه Stone Temple Pilots از طریق پیامک در ارتباط بود (چستر از 2013 تا 2015 در این گروه نیز به عنوان خواننده فعالیت میکرد). طبق گفته دلیو، پیامکهای او، “عشقورزانه، مثبت و امیدوار به آینده” بودند. حتی روز پیش از مرگش، به مت سُروم، درامر سابق گروه Guns N’ Roses که اکنون در گروه Kings of Chaos فعالیت میکند، ایمیل زده و گفته بود که دوست دارد با آنها به اجرا بپردازد.
در کنار اینها تیرگیهایی در زندگی چستر وجود داشت. چستر یک ماه قبل از درگذشتش، به دوست قدیمی خود رایان شاک، که نوازنده Dead by Sunrise است، گفته بود که به مدت 6 ماه الکل مصرف نکرده است. اما با این وجود، پیامهای دیگری نیز برای شاک فرستاده بود که تنها اکنون پس از خودکشی چستر، میبینیم که میتوانستند مقدمهای برای یک اتفاق شوم باشند. “چستر مبارزه ساعت-به-ساعت خودش رو با اعتیاد توضیح میداد. الان که به این پیامها نگاه میکنم، وحشتزده میشم. او با تمام جزییات برای من توضیح میداد که در اولین ساعتی که بدنش نیاز به الکل رو حس میکرد، چه کار میکرد: ’هرروز، ساعت به ساعت، مصرف میکنم‘.”
در بهمنماه گذشته چستر بنینگتون در مصاحبهای از مشکلات خود صحبت کرد. در توضیح مفهوم پشت ترانه Heavy چستر بیان کرد: “من زندگی سختی دارم. حتی وقتی اوضاع رو به راهه، اصلاً احساس راحتی ندارم. جمله اول این ترانه، یعنی ’چیزی رو که توی سرمه دوست ندارم‘ زندگی 24 ساعت منه. و اگه من اینجا گیر بیفتم، زندگی برام سخت میشه. نباید اینطور باشه.”
مشکلات چستر از کودکی هولناک او آغاز شد. چستر در 20 می 1976 در آریزونا متولد شد و بین سه فرزند دیگر خانواده، از همه کوچکتر بود. سوزان، مادر او، پرستار و پدرش، لی، کارآگاه پلیس بود. چستر یازده ساله بود که پدر و مادرش از هم جدا شدند و سرپرستی او به پدرش واگذار شد که طبق گفته چستر “از نظر احساسی، فردی ناپایدار” بود. چستر از 8 تا 13 سالگی مرتب مورد ضرب و شتم و تعرض دوست بزرگتر و همجنسگرای خود قرار میگرفت که “اعتماد به نفس اورا خدشه دار میکرد”.
چستر 17 ساله در سال 1993
بعد از این وقایع، او برای تسکین به مواد مخدر و الکل روی آورد و در همان سنین نوجوانی افیون، کوکایین و ماریجوانا را مصرف کرده بود. “بهقدری الکل میخوردم که شلوارم رو خراب میکردم.” به گفته چستر، اولین باری که او همراه دوستانش مواد مخدر مصرف کرد، سال 1992 در 16 سالگی بود که پس از مصرف، یگ گروه از اراذل به آنها حمله کرده و پس از کتک زدنشان، پولهایشان را دزدیدند.
چستر تجربهها و احساسات تلخ خود را در ترانههایش، که اغلب مایک شینودا هم در نوشتن آنها به او کمک میکرد، به تصویر میکشید و این ترانهها برای جوانانی که همین تجربیات و احساسات را داشتند، سرودی مقدس به شمار میآید. اکنون پس از مرگ چستر و آشکار شدن افسردگی او، نگاهی مجدد به ترانههای Numb, Crawling Iridescent و یا Easier To Run و غیره یک ویژگی مشترک را به نمایش میگذارد: اندوه و زخمی عمیق از گذشته. (گفتنی است که چند سال پیش، در مصاحبهای از چستر بنینگتون سوال شد که چرا ترانه بسیار زیبای Easier To Run را تقریبا هرگز در هیچ کنسرتی اجرا نمیکنند. پاسخ چستر این بود که این ترانه تلخ به قدری یادآور گذشته او است که نمیتواند آنرا زنده اجرا کند.) به عیقده بسیاری از هواداران، آلبوم آخر لینکین پارک، حتی از قبلیها هم تلختر بوده و به نوعی، “یادداشت وداع” چستر است. تنها به اسم آلبوم و ترانهها توجه کنید:
:One Last Light
Nobody Can Save Me
Good Goodbye
Talking To Myself
Battle Symphony
Invisible
Heavy
Sorry For Now
Halfway Right
One More Light
Sharp Edges
فراتر از این، موزیک ویدیوی Heavy به وضوح نمایانگر آشفتگی روحی و افسردگی چستر و به عقیده هواداران، واپسین فریاد او برای کمک بوده است.
محل خاکسپاری چستر بنینگتون
مرگ ناگهانی چستر بنینگتون نه تنها برای هواداران، بلکه برای دوستان و خانواده وی که از وضعیت روحی او آگاه بودند، شُکه کننده بود. در پی درگذشت چستر گروه برنامههای خود در ماه آتی را لغو و بلیطهایی را که هواداران پیشخرید کرده بودند، استرداد کردند. نیازی به ذکر نیست که فقدان چستر آینده گروه را به شدت در هالهای از ابهام قرار میدهد و بسیار محتمل است که فعالیت حرفهای گروه به پایان برسد.
روز بعد از انتشار خبر در گذشت چستر بنینگتون سرویس تلفنی جلوگیری از خودکشی در ایالات متحده، 14 درصد بیشتر از سایر روزها تماس تلفنی دریافت کرد. همچنان هواداران بیرون منزل چستر، دسته گل، پیکهای گیتار، عکس و یادگاریهای خود را از چستر قرار میدهند. یکی از یادگاریهای نوشته شده به این شرح است:
چستر بینینگتون عزیز، این ما را اندوهگین میکند که تو زندگیهای بسیاری را نجات دادی، اما ما نتوانستیم برای نجات تو کاری انجام دهیم.
تالیندا، همسر چستر، یک هفته پس از درگذشت او، نوشت: “هفته گذشته، من نیمه گمشده خودم، و بچههایم قهرمانشان را از دست دادند. زندگی ما رویایی بود اما اکنون شبیه یک تراژدی شیکسپیر است.”
“تنها کاری که میتوانم انجام دهم این است که بچههایمان را با تمام عشقی که در من باقی مانده، بزرگ کنم. میخواهم تمام هوادراران در سراسر دنیا بدانند که محبشتان را حس کردیم. همه ما این ضایعه را حس کردیم. بچههای من بسیار کوچکتر از آن بودند که پدرشان را از دست بدهند. و میدانم که همه شما کمک خواهید کرد که یاد او را زنده نگه داریم.”
اعضای گروه لینکین پارک نیز به سختی این موضوع را باور کردهاند. آنها در وبسایت رسمی لینکین پارک، برای واداع با چستر، پیام زیر را در صفحه اصلی قرار دادهاند:
چستر عزیز
دلهای ما شکسته است. همچنان که تلاش میکنیم درک کنیم چه اتفاقی افتاده، شُوک اندوه و ناباوری میان ما موج میزند.
تو زندگیهای بسیاری را تحت تاثیر قرار دادی، شاید بیش از آنکه فکرش را بکنی. در روزهای گذشته از سراسر دنیا شاهد جوشش محبت و حمایت، چه به شکل عمومی و چه به شکل خصوصی بودهایم. تالیندا و خانواده قدر دان این محبت هستند و میخواهند تمام دنیا بدانند که تو بهترین همسر، فرزند و پدر بودهای؛ خانواده بدون تو هرگز کامل نخواهد بود.
بعد از صحبت با تو درباره سالهای پیش رو، هیجان تو به ما سرایت کرده بود. غیبت تو خلئی را ایجاد میکند که هرگز پر نخواهد شد. جای صدای پر نشاط، جذاب، بلندپرواز، خلاق، مهربان و سخاوتمند تو در اتاق، خالی خواهد ماند. سعی داریم فراموش نکنیم که شیاطینی که تو را از ما ربودند، همواره بخشی از کار بودند. به هر حال از همان ابتدا، آواز خواندن تو درباره این شیاطین بود که باعث شد افراد زیادی عاشق تو شوند. بدون ترس، آنها را به نمایش گذاشتی، با انجام این کار ما را دور هم جمع کردی و به ما یاد دادی انسانتر باشیم. تو بزرگترین دل را داشتی، و توانستی احساساتت را به دیگران نشان دهی.
علاقه ما به ساختن و اجرا کردن موسیقی خاموش نشدنی است. گرچه نمیدانیم آینده ما چه مسیری را انتخاب خواهد کرد، اما میدانیم که زندگی هر یک از ما توسط تو بهتر شد. بخاطر این نعمت از تو سپاسگذاریم. دوستت داریم و دلمان برایت بسیار تنگ است.
تا دیدار مجدد ما در بهشت،
لینکین پارک
نظرات کاربران